- معرفی نویسنده نزار قبانی
درنگی بر زندگی نزار قبانی( از زبان موسی بیدج)/از کتاب بلقیس و عاشقانه های دیگر(نشر ثالث)
در اعماق وجود نزار قبانی: سفری به دنیای عشق و شور
نزار قبانی شاعر شهیر عرب در سال ۱۹۲۳ به دنیا آمد. این شاعر که مشهورترین عاشقانه سرای جهان عرب است، از تولد خود چنین سخن گفته است:
من فقط میدانم که در روز تولدم طبیعت به اجرای انقلاب خود بر ضد زمستان سرگرم بود و از مزرعه ها و گیاهها و گلها و گنجشک ها میخواست که او را در این انقلاب در برابر روش یکنواخت زمین تأیید کنند.
قبانی در سال ۱۹۴۴ و زمانی که فقط بیست و یک سال از عمرش می گذشت، نخستین دفتر شعر خود را با نام «زن سبزه رو به من گفت» منتشر ساخت. انتشار این کتاب در سوریه هیاهویی به راه انداخت و مخالفان و موافقان بسیاری یافت. مخالفان این کتاب به دو دسته تقسیم می شدند. نخست کسانی که با سخن نو آوردن در شعر عرب مخالفت می ورزیدند و دوم آنانی که آوردن سخن خارج از اعتبارات اجتماعی آن روزگار را حرام میدانستند.
موافقان کتاب شعر قبانی نیز طبقۀ دانشجو، متجدد و کسانی بودند که از قید و بندهای سنگین اجتماع خود به تنگ آمده بودند. اما نزار قبانی در این دفتر شعر از بیان، عشق، غریزه تاختن به قید و بندهای اجتماعی فروگذار نکرده بود. او بی توجه به مخالفت ها به راه خود ادامه داد و در عاشقانه سرایی ها به راههایی پاگذاشت که پیشتر کسی جرئت پیمودن آن را نداشت.
قبانی پس از فراغت از تحصیل در رشته حقوق به استخدام وزارت خارجه سوریه در آمد و در سفارتخانه های این کشور در پایتخت های مختلف به خدمت پرداخت. نخستین مأموریت او رفتن به قاهره بود که سه سال طول کشید و به اعتراف خودِ او نقطه عطفی برای شعر و اندیشه اش به شمار آمد.
قبانی در کتاب خاطرات شاعرانه خود از شهرهای پکن مادرید و لندن به عنوان نقاط عطف دیگر در زندگانی ادبی خود یاد میکند.
قبانی پس از زن سبزه رو به من گفت به فاصله هر سه چهار سال یکبار، دفتر شعری منتشر می کرد و با هر کتاب خود بحث و جنجال گسترده ای در مطبوعات کشورهای عربی راه می انداخت. کتابهای بعدی قبانی که تا سال ۱۹۶۶ به ترتیب منتشر شدند عبارتند از: کودکی سینه، سامبا، تو از آن منی، شعرها، محبوب من و نقاشی با كلمات. موضوع محوری تمام سروده های این شش کتاب عشق است. اما عشق قبانی در جسم خلاصه شده و اگر گاهی از توصیف جزئیات پیکر محبوب و سرکشی های غریزی خود فراغت یافته، به موضوعاتی چون ستم بر زنان و تضییع حقوق آنان در جامعه عرب پرداخته است.
منتقدان ادبی عرب، لقبهای بسیاری برای قبانی درست کرده اند. القابی چون شاعر، عشق شاعر، زن شاعر رسوایی شاعر طبقه مخمل پوش، شاعر تاجر، شاعر ملعون، شاعر شکست و ناامیدی، شاعر هجو سیاسی، شاعر غزلهای حسّی و غیره. این نام ها اغلب به دلیل نگرشی که قبانی در غزل های خود بیان کرده پدید آمده است. سیر تحول شعرهای قبانی از غزل با موضوعی جسمانی به غزل با موضوعی اجتماعی پس از انتشار حدود هفت مجموعه رخ نمایانده است و این امر او را به عنوان مدافع سرسخت حقوق زنان در جامعه عرب شناساند. قبانی در سال ۱۹۶۶ پس از ۲۱ سال کار در حوزه سیاست از مشاغل دیپلماتیک کناره گرفت و به منظور نزدیک شدن به کانون فعالیت های فرهنگی، شهر بیروت را برای اقامت برگزید. او در همان موقع، انتشاراتی به نام خود برپا ساخت و به کار انتشار کتاب های خود و دیگران پرداخت. با فرارسیدن سال ۱۹۶۷ و شکست حکومت های عربی از رژیم اشغالگر قدس در نزار قبانی انقلابی درونی رخ نمود.
او در این مقطع شعری را با عنوان (حاشیه ای بر دفتر شکست) سرود که هیاهویی به راه انداخت. قبانی در فصلی از این منظومه چنین سروده است:
احساس در پوستمان مرده است
جان هایمان
می نالند.
از پوچی
روزهایمان
نرد است
شطرنج است
و خمیازه.
آیا ما
بهترین قومیم که بر مردمان مبعوث شدیم؟
نفت ریخته در صحرایمان
می توانست
خنجری از آتش و شعله شود
اما
با بوق و کرنا
پیروزی
به دست نمی آید.
وطن غمگینم!
من
شاعری بودم
که عاشقانه می سرودم
اما
به یک لحظه
از من شاعری ساختی
که با دشنه می سراید.
نزار قبانی با این شعر فریادگونه خود که از سر خشم و غیظ و ناامیدی سرود، راه تازه ای پیش پای خود گشود. او در دفتر خاطراتش می نویسد:
همه چیزهایی که در جنگ شکست بر می دارد قابل جبران است: هواپیماها، تانک ها، رادارها و خودروهای نفربر، تنها دل شکسته است که ترمیم نمی پذیرد و به هم پیوستن آن ممکن نیست. شعر من با عنوان (حاشیه ای بر دفتر شکست) بیانیه ای بود شامل رد و معارضه. من شعر یادشده را در حالت بیماری و هدیان که انگشتانم در اختیارم نبود، سرودم این شعر از لحاظ شکل و قالب با هیچ یک از سروده های گذشته ام شباهتی نداشت و مثل خود من پریشان و پراکنده، چون خاکستر ققنوس بود.
اما مخالفان قبانی علیه او به قیامی گسترده دست زدند. آنان می گفتند شاعری که روح خود را به شیطان فروخته و غزل های عاشقانه می سراید، حق ندارد شعر برای وطن بگوید. این گروه حتی مسئولیت شکست در جنگ را به گردن شعرهای عاشقانه نزار قبانی می انداختند! با این حال قبانی به راه تازۀ خود ادامه داد و از آن پس میان دلدار و وطن پیوند برقرار کرد.
او در سروده های بعدی، دو محور اساسی را دستور کار خود قرار داد؛ محور اول عشق به یار و دیار و محور دوم هجو اعراب و به ویژه حکومت های عربی به خاطر خودکامگی و ناتوانی هایشان. قبانی در سال ۱۹۶۸ مجموعه شعر یادداشت های روزانه زنی لا بالی و در سال ۱۹۷۰ دو کتاب شعرهای وحشی و کتاب عشق را منتشر می سازد که ادامه منطقی دفترهای عاشقانه سابق اوست و پیداست که تا این زمان هنوز موج میهن پرستی تمام روح او را تسخیر نکرده است.
پس از شکست ژوئن سال ۱۹۶۷ موج جدیدی در شعر عرب پدید آمد که سروده های آن به اشعار «حزیرانیه» یا «سروده های ژوئن» معروف گردید. در این سروده ها روحیه ناامیدی، غم و اندوه، خوارشدگی، بغض های فرو خفته و سخن از سر خشم موج می زد، اما پس از فروکش کردن این احساس، روحیۀ مبارزه طلبی در شعر عرب اوج تازه ای گرفت. در این سروده ها فلسطین جایگاه ویژه ای به خود اختصاص می داد و حس تنفر از دشمن اشغالگر که علاوه بر خاک فلسطین، مناطق دیگری از سوریه، لبنان، اردن و مصر را تصرف کرده بود، موج می زد قبانی نیز که روی موج حماسه سرایی افتاده بود، شعرهایی پی در پی صادر می کرد و در آن به دشمن هشدار می داد. مجموعه شعر خشم خوشه ها از محصولات همین دوره است.
پس از انتشار شعر حاشیه ای بر دفتر شکست گروهی از نویسندگان مصری از دولت مصر خواستند که قبانی و آثارش را به خاطر تعرض به ساحت جمال عبدالناصر در این شعر از ورود به خاک مصر ممنوع کنند. سازمان های امنیتی نیز چنین کردند و از آن پس از فروش کتابهای قبانی در مصر با پخش کردن سروده هایش در رادیو جلوگیری به عمل آوردند. در برابر این رفتارها، قبانی نامه ای مفصل برای عبدالناصر نوشت و آن را به وسیله احمد بهاء الدین نویسنده معروف مصری، به او رساند. عبدالناصر پس از خواندن نامۀ نزار قبانی با خط قرمز در گوشه آن نوشت.
اجازه داده می شود که شعر نزار در مصر توزیع گردد و فروش کتاب هایش آزاد باشد. من هیچگونه اعتراضی به شخص نزار یا اشخاصی که مانند او فکر می کنند، ندارم.
قبانی تا سال ۱۹۷۳ که در تاریخ به عنوان پیروزی برای اعراب ثبت شده است، چند کتاب شعر دیگر نیز منتشر ساخت و برای جنگ سال ۱۹۷۳ مضمون ها کوک کرد.
در سال ۱۹۷۵ جنگ داخلی لبنان آغاز می شود و عروس شهرهای خاورمیانه به میدانی برای نبرد و برادرکشی مبدل می گردد. قبانی نیز غم دیگری بر غم های شاعرانه خود می افزاید و این بار بر عشق یار و دیار، هجو اعراب بیان اندوهنامه فلسطین خونریزی لبنان را اضافه میکند. جنگ لبنان، سالها طول میکشد و مردم بسیاری کشته، زخمی و آواره می شوند. قبانی نیز به سرودن شعر ادامه می دهد؛ شعرهایی که در آن من خودپسند شاعر بر یار و دیار چیره میشود. شاعر خود پرست یکی دیگر از القاب فراوانی است که منتقدان به قبانی داده اند.
این شاعر در سالهای نخست دهه هشتاد میلادی با حادثه ای دردناک و عاطفی روبرو گردید. او بلقیس، همسر عراقی تبار خود را در انفجار نزار قبانی سفارت عراق در بیروت از دست داد و این حادثه، جدای از تألمات روحی زبان خشم او را تیزتر کرد و از آن به بعد در شعرهای خود حکومتهای عربی را به ناسزای بیشتری بست اما پیش از آن با سرودن منظومه ای به نام بلقیس، غم خود را در فراق همسر به ثبت رساند.
قبانی با به درازا کشیدن جنگ لبنان و نا امن شدن این کشور بار سفر بر بست و به لندن و ژنو رفت و چند سال را در آنجا گذراند با پایان جنگ نیز به بیروت بازگشت و انتشارات خود را دیگربار راه انداخت و کتابهای متعدد خود را به چاپ های چندم رساند قبانى الاعمال الكامله خود را در سه جلد که هر کدام شامل ده مجموعه شعر است حدود بیست سال پیش منتشر ساخت اما بعد از آن بیش از بیست دفتر شعر دیگر را نیز روانه بازار کرد و با این حساب شماره کتابهای خود را به پنجاه کتاب رساند.
یادداشت های محرمانه عاشق ،قرمطی با تو وصلت کرده ام ای آزادی؛ جمهوری در اتوبوس؛ آیا شیهه اندوه مرا میشنوی؟؛ تریولوژی کودکان سنگ انداز شعر چراغی سبز است و اندکی ،نشر نام برخی از کتابهای نزار قبانی است. سرانجام باید افزود که قبانی همانگونه که خود نیز گفته تلاش کرده است که راه سومی در زبان عربی ایجاد کند زیرا هم اکنون میان زبان فرهنگها و قاموسهایی مانند لسان العرب و محیط المحيط و زبان عامیانه مردم شکافی عمیق وجود دارد قبانی از کسانی بود که تلاش میکرد شکاف میان این دو زبان ایستا و پویا را کمی پر کند دیگر اینکه باید گفت نزار قبانی با تمام خصوصیات مثبت و منفی خود اینک جلای جهان کرده و به ابدیت پیوسته است.
شکی نیست که او یکی از تأثیرگذاران بر روند شعر امروز عرب بود و با مرگ او ساحت شعر و ادبیات عرب یکی از طلایه داران خود را از دست داد. نکته دیگری که باید افزود این است که شعرهای قبانی به دلایل مختلف دشوار تن به ترجمه میدهند بر این اساس برای حفظ شعریت این سروده ها و نزدیک سازی آن به فرم شعر سپید رایج در ایران تلاش فراوانی صورت گرفته است و البته این تلاش در جهت حذف زوائد و شوائب بوده و هیچگاه معنایی از شاعر مخدوش نشده یا بر زبان او نهاده نشده است گزینش چند شعر از میان صدها سروده این شاعر نیز کار آسانی نیست و آنچه عرضه شده نمیتواند شناسنامه این شاعر شهیر و پنجاه سال عمر شاعری او باشد نزار قبانی در سیام آوریل ۱۹۹۸ در بیمارستانی در لندن درگذشت.
- نوشته موسى بيدج برگرفته از مقدمه کتاب بلقیس و عاشقانه های دیگر نزار قبانی(از مجموعه شعر معاصر جهان)، نشر ثالث
- همچنین می توانید با خواندن تحلیل کتاب در بندر آبی چشمانت درباره این شاعر مشهمور و اشعار او اطلاعات بیشتری را کسب نمایید.