- معرفی کتاب در بندر آبی چشمانت
در بندر آبی چشمانت
سنگها آواز شبانه میخوانند.
در کتاب بسته چشمانت
چه کسی هزار شعر پنهان کرده است؟
در بندر آبی چشمانت: سفری عاشقانه به اعماق وجود
“در بندر آبی چشمانت” مجموعه شعری از شاعر نامدار عرب، نزار قبانی، است که به عنوان یکی از برجستهترین آثار عاشقانه در زبان عربی شناخته میشود. این کتاب که در سال 1377 منتشر شد، مجموعهای از اشعار تغزلی و احساسی را به تصویر میکشد که عشق، زن، زیبایی و ظرافت را به زیبایی هر چه تمامتر ستایش میکند.
اگر به دنبال مجموعه شعری عاشقانه و احساسی هستید که شما را به اعماق وجودتان ببرد، “در بندر آبی چشمانت” نزار قبانی انتخابی عالی خواهد بود.
غرق در دریای عشق:
همانطور که از عنوان کتاب پیداست، “در بندر آبی چشمانت” حول محور چشمان معشوق میچرخد. قبانی با تشبیه چشمان یار به “بندر آبی” قابی مسحور کننده از عشق و دلدادگی را ترسیم میکند. گویی شاعر در اعماق این “بندر” غرق میشود و به سفری عاشقانه و پرفراز و نشیب رهسپار میگردد.
زن، محور هستی:
در این مجموعه، زن به عنوان محور هستی و منبع الهام شاعر قرار میگیرد. قبانی با ظرافت و لطافت تمام، زنانگی را در ابعاد مختلف آن به تصویر میکشد و جایگاه رفیع و والایی را برای زن در نظر میگیرد. او از عشق و دلدادگی خود به زن معشوق سخن میگوید و او را مظهر زیبایی، ظرافت، قدرت و تعالی میداند.
ترکیبی از ظرافت و قدرت:
شعر قبانی در “در بندر آبی چشمانت” ترکیبی بدیع از ظرافت و قدرت را به نمایش میگذارد. او با استفاده از تشبیهات و استعارات بدیع، مضامین عاشقانه را به گونهای زیبا و دلنشین بیان میکند. زبان شعری قبانی ساده و روان و در عین حال عمیق و پرمغز است و به راحتی با مخاطب ارتباط برقرار میکند.
تأثیرگذاری عمیق:
“در بندر آبی چشمانت” از زمان انتشار تاکنون مورد استقبال گسترده مخاطبان در سراسر جهان عرب قرار گرفته است. این کتاب به زبانهای مختلف ترجمه شده و اشعار آن توسط خوانندگان مشهور عرب به اجرا درآمده است. “در بندر آبی چشمانت” بدون شک یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین آثار ادبیات عرب در دوران معاصر به شمار میرود و جایگاه ویژهای در میان دوستداران شعر و ادبیات دارد.
درباره شعر نزار قبانی
شعر نزار قبانی شعر انسانی است و درست به این سبب در مفهوم وسیع تر متعهد است. او از بی عدالتیها و رنج و تحقیر انسانها درد میکشد. با آن ستیز میکند اشعار عاشقانه او در اوج خود متعهد است و شعرهای سیاسی اش در نهایت عاشقانه است زیرا شور و اشتیاق او برای بهروزی انسان و خشم و نفرت او از پدید آورندگان تیره روزی مایه اصلی این اشعار است:
بیروت، ای معشوقه جهان
چه کسی النگوهای یاقوت رنگین تو را فروخت،
انگشتر جادویی تو را صاحب شد،
و گیسوان طلایی تو را برید؟
چه کسی آتشی را خاموش کرد که در سبزی چشمان تو خفته بود؟
چه کسی صورت زیبایت را با چاقو خراشید و بر لبان گلرنگ تو اسید پاشید؟
جنگ ژوئن ۱۹۶۷ اسرائیل ،اعراب زخمی عمیق بر پیکر دنیای عرب به جا نهاد در کمتر از یک روز نیروی هوایی مصر، اردن، سوریه و یک اسکادران میگ ۲۱ عراق منهدم شد این واقعه نزار را به شدت تحت تأثیر قرار داد و اشعاری در این باره سرود این اشعار نیز به پرشوری شعرهای عاشقانه اش بود:
او با پرتاب یک یا دو سنگ
مار اسرائیلی را به دو نیم میکند.
دندان بر گوشت تانک می نهد
و باز می گردد بدون دستانش
لحظه هایی است که در آن
یک کشور در ابرها شکل می گیرد،
وطن در نی نی چشمان
لحظه هایی است که در آن
حیفا، یافا شکل می گیرند،
غزه رو به دریا پیش می رود،
و اورشلیم قد بر می افرازد
چون مناره
دیدگاه مخالفان نزار قبانی
اما حتی این اشعار نیز که دیگر سیاسی است و غیر عاشقانه از ضربات مخالفان دور نماند.
خلاصه اعتراضها و دشنام ها این بود:
(۱) تو شاعری هستی که روح خود را به شیطان و زن و غزل برای روسپیان فروخته ای و حق نداری در باب وطن شعر بگویی (۲) تو مسئول اصلی شکست هستی که در طول ۲۰ سال شعر عاشقانه گفتن و اخلاق جامعه را فاسد کردی
(۳) تو در این شعر در حاشیه شکست سادیست هستی و میخواهی ملت عرب را آزار و شکنجه دهی
(۴) تو امیدها و آرزوها را بر باد داده ای و خدمتگزار اجنبی هستی
(۵) تولد تو بعد از ژوئن به عنوان یک شاعر اجتماعی تولدی طبیعی نیست.
((من در برابر تمام این تهمت ها به جای این که احساس رنج کنم، احساس کردم دارم قد میکشم و بزرگتر میشوم و از سنگی که به سوی پنجره ام پرتاب میشد احساس لذت میکردم و سخنان مسیح را بر لب داشتم که خدایا برایشان ببخشای که نا
دان اند.))
نزار پس از این که از دنیای سیاست کناره گرفت، در بیروت اقامت کرد و انتشارات نزار قبانی را تأسیس کرد در این سالها بود که از زن سوری خود جدا شد و بابلقيس الراوی که آموزگاری عرب بود، ازدواج کرد. بلقیس محبوب اکثر شعرهای عاشقانه او در حادثه بمب گذاری ۱۹۸۱ بیروت کشته شد و مرگ او تأثیری عمیق در اشعار بعدی شاعر به جا گذاشت. او چندین قصیده و شعر برای مرگ بلقیس سرود که برگردان معروف ترین آنها دوازده گل سرخ بر موهای بلقیس الراوی» در این مجموعه گنجانده
شده است. پس از مرگ بلقیس نزار راهی سویس شد و پس از آن مدتی در فرانسه ماند. سرانجام به لندن شهری که همیشه برایش مظهر آرامش و زیبایی بود، رفت و در ۳۰ آوریل ۱۹۹۸ در همین شهر از دنیا رفت.
- همچنین می توانید با نگاهی به بلاگ درنگی بر زندگی نزار قبانی( از زبان موسی بیدج) درباره این شاعر و زندگی او اطلاعات بیشتری کسب کنید.